نقد بهائیت(4): ریشه های بهائیت(بخش چهارم)
محمد علی شیرازی(بخش اول)
پس از شیخیگری، مهمترین مقدمه برای ایجاد بهائیت،
ادعای مهدویت از سوی محمدعلی باب، بود. با ادعای مهدویت از طرف این فرد و مرگ وی
بود که گروهی خیال کردند دوران اسلام تمام شده است و باید در انتظار پیامبر دیگری
بود و بدون توجه به اینکه قرآن، حضرت محمّد(ص)، را خاتم النّبیین مینامد، به گرد
فردی که ادعای پیامبری میگشت، جمع شدند و بهائیت ایجاد شد. تمام بهائیان، محمد علی
باب، را امام مهدی(عج) میدانند.
سید کاظم رشتی
برای خود جانشینی مشخص نکرد، ولی گفت:«ظهور امام بسیار نزدیک است، احتیاج به تعیین
جانشین نیست.»(نبیل زرندی، تاریخ بدیع، ص44) همین سخن وی کافی بود که چندین نفر از
شاگردان او ادعای مهدویت بکنند و از جمل? آنان پسر خود سید کاظم رشتی بود! محمد
علی شیرازی هم از بین همین افراد بود.
محمد علی باب،
اولین کسی نبود که ادعای مهدویت کرد و آخرینشان هم نبود. پیش از او بیش از پنجاه
نفر ادعای مهدیت کرده بودند و تعدادی از ایشان هم پیروانی برای خویش یافته بودند و
تا مدتی مثل خود محمد علی باب، پیروانشان در بین مسلمین یافت میشدند و پس از مدتی
تعدادشان کمتر و کمتر میشد. پیروان باب هم که بابیان بودند، مدتی بعد از مرگ او یا
به کیش اسلام بازگشتند یا بهائیت را پذیرفتند یا به ازلیها پیوستند.(ازلیها هم یک
دین ساختگی رقیب بهائیت بودند ولی الان دیگر وجود ندارند) شرح کامل مهدیان دروغینی
که پیش از محمد علی باب ظهور کردند را میتوانید در صفحات 48 تا 58 از کتاب تاریخ
جامع بهائیت تألیف بهرام افراسیابی، بخوانید.
نام پدر و مادر
محمد علی شیرازی، معروف به باب، رضا و خدیجه بود و این خود ردی? دیگری بر مهدویت
اوست، زیرا نام پدر و مادر حضرت مهدی(عج)، حسن(ع) و نرجس بود.
او در اوایل محرم
سال 1235 ه.ق متولد شد که باز هم تناقض دیگری در مهدویت اوست. زیرا طبق اعتقاد
شیعه مهدی(عج) از حدود هزار سال پیشتر به غیبت کبری رفته بود و متولد شدن وی در
این سال تناقض دیگری است. بهائیان بهانه میاورند که این نظر شیعیان است که امام
مهدی(عج) قرنها پیشتر متولد شده است و به غیبت رفته است و نظر اهل سنت متفاوت است،
در پاسخ به این افراد باید عرض کنیم که اگر آنها بخواهند بر نظر اهل سنت تکیه
کنند، عقاید خودشان زیر سؤال میرود زیرا محمد علی باب، خودش را امام دوازدهم
میدانست و حال آنکه اهل سنت چنین سلسله امامانی را قبول ندارند و مهدی را نیز یک
امام نمیدانند، بلکه او را فقط یک منجی میدانند و نظر به اینکه بهائیان خود را در
امتداد شیعیان و معتقد به دوازده امام شیعه میدانند، نمیتوانند به عقاید اهل سنت
تکیه کنند زیرا در آن صورت امام دوازدهم بودن محمدعلی شیرازی فاقد معنی خواهد بود.
از این گذشته سردمداران بهائیت از میان شیعیان بیرون آمدند، پس به اصل امامت
اعتقاد داشتند و لذا باید معتقد میبودند که در هر زمانی باید حجت خدا یعنی امام
بین مردم باشد و نظر به اینکه میگویند امام دوازدهمشان در سال 1235 متولد شده است
و امام یازدهمشان حدود هزار سال قبل وفات یافته است، باید توضیح دهند چرا این هزار
سال هیچ امامی در بین مردم نبوده است؟
اینها تناقضات ابتدایی است از عقاید بهائیان در مورد محمد
علی باب، که نشان میدهند او نمیتوانسته است مهدی(عج) باشد. در بحثهای بعدی به
دلایل دیگر بر ردّ مهدویت وی خواهیم پرداخت.
کلمات کلیدی :